سفر به سرعین و روستامون
سرمای غیر قابل پیش بینی
انقدر سرد بود شال مامانمو بستم گوشام یخ نکنه به به چه دخمل نازی
پاهای خوشگل ماهورطلا و حسام بلا
پل معلق مشکین شهر تجربه ی خیلی خوبی بود
عید قربان هم همراه خانواده تو روستامون قربونی کردیم خیلی خوش گذشت
اینجا هم قدیما کلی آب داشته و مردم روستا از این آب چشمه استفاده میکردن
آبش خیلی زلال بود
بعد از کلی بدو بدو خواب در طبیعت بغل بابا چه میچسبه
ا
و در آخر سفر گنبد سلظانیه هم رفتیم
اینم یه عکس تو روستامون پشت خونه ی خاله جونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی