مسلمون شدنت مبارک
حسام مامان 1 هفته بود که تصمیم گرفتیم ختنه ت کنیم زودتر از اینا باید ختنه میشدی ولی دلمون نمیومد همش امروز فردا میکردیم خلاصه تصمیممون جدی شد و 3 ماه و 24 روزت بود که بردیمت بیمارستان برای ختنه
زن عمو زحمت کشید با اتاق عمل هماهنگ کرد کارتو زودی راه انداختن خانوم پرستار صدام کرد شمارو تحویل گرفت بعد 30 دقیقه صدام زدن مامان حسام بیاد رفتم دیدم تو بغل یکی از پرستارا نشستی دارن باهات بازی میکنن تو هم میخندی
وقتی تحویلت گرفتم 5 دقیقه نشده بود که صدات کل سالن رو برداشت فهمیدم کار خرابی کردی سوزش پوستت شروع شد 2 ساعت یه سره گریه کردی خلاصه تا غروب برنامه داشتیم ولی خداروشکر بعدش خوبه خوب شدی و دیگه بیتابی نکردی
خوب حالا منم میتونم نفس راحت بکشم قبل ختنه هرروز حس بدی داشتم حالا دیگه آسوده خاطر شدم
خدارو شکر به خیر گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی