چهارمین ماهگردت مبارک
گل پسرم یکی یکدونه ی مامان وارد ماه چهارم شدی
امروز حلقه ت افتاد خدارو شکر به خیر گذشت داری یواش یواش شیطون میشی خیلی دست و پا میزنی از این به بعد وقتی تو بغلمی خیلی بیشتر باید حواسمو جمع کنم
دیگه یواش یواش بازی دالی موشه رو داری یاد میگیری و نسبت به قبل عکس العملت نسبت به این بازی بیشتر شده
موزیک تشک بازیتو خیلی دوس داری و وقتی گریه میکنی با صداش آروم میشی و میخندی
خیلی از خودت صدا در میاری و مثلا باهام حرف میزنی
چند وقته هرچی میدم دستت راحت نگهش میداری و تسلط پیدا کردی جالبه همش هم دوس داری اسباب بازیاتو بچشی پاهات و با دستات نگه میداری و میبری نزدیک دهنت خوشبختانه فعلا که نمیخوری شایدم چندروز آینده.....
از وقتی ختنه ت کردیم کم اشتها شدی و وزن کم کردی مجبور شدم 2روز پیش غذای کمکیت و شروع کنم روزی 1 بار بهت فرنی میدم
اولین غذای نفس مامان
نفسمی کوچولوی مامان
پسر باجذبه ی من
حسام و دختر عموی نازش (زهرا خانوم)