اشعار این روزهای من
عزیز دلم یکی یدونه ی من این پست رو باید زودتر از اینا برات میذاشتم الان یهویی یادم افتاد که جه خوبه اینو برات ثبتش کنم
از وقتی که احساس کردم درک میکنی برات یه سری شعر میخونم شما هم تو چشم مامان زل میزنی و یه جاهایی از شعر که تکرار میکنم یا با صدای بلند تری میخونم کلی ذوق میکنی و دست و پا میزنی
1:گوزلرین قلبیسن
شیرین دیلین قندیسن
دونیالار سنه قوربان
اورگیمین بندیسن
2:آتیم توتوم بالامی
شکره قاتیم بالامی
آتاسی ائوه گلنده
قاباقا توتوم بالامی
3:بالام بالام بال دادیر
بالام آدام آلدادیر
شیرینی بال دان شیرین
آجی سی دا بال دادیر
4:لالایی ددیم یاتاسان
قیزیل گوله باتاسان
قیزیل گول سنین اولسون
کولگسینده یاتاسان
لالایی ددیم اوجادان
سسین چیخماز باجادان
الله سنی ساخلاسین
چیچهه دن قیزیلچادان
پیشان پیشان خان پیشان
هامیدان قورخان پیشان
نئیه یئدین جوجه می؟
او ساری توکلوجه می
سنی هارادا تاپسام
گزیب ایزینه چاتسام
قولاغینی بوراجام
سندن آجیق اچاجام
مامان جون شعرهای فارسی هم برات میخونم ولی دوس داشتم شعرهای ترکی رو برات ثبت کنم تا وقتی به امید خدا بزرگ شدی ببینی مامانت برات چیا میخوند
حالا یکی از شعرهای فارسی که با خوندنش ذوق میکنی
پیرمرد مهربون مزرعه داره
تو مزرعه ش یه گاوه چشم سیاه داره
گاوها شیر دارن مارو دوس دارن
ماما میکنن ....
وقتی اینو برات میخونم تو اوج خواب هم باشی لبخند به لبت میشینه تحت هر شرایطی باشی به این شعر عکس العمل نشون میدی
عزیزم اینو بدون که مامان و بابا خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوست دارن
خدایا سپاس سپاس سپاس