حسامحسام، تا این لحظه: 9 سال و 24 روز سن داره
پیوند من و بهترینمپیوند من و بهترینم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

حسام حس خوش زندگی

۱۹و۲۰ماهگی

  وقتی با بابام میرم پارک همش پیاده روی میکنم و میدوم ولی با مامانم فقط تاب بازی میکنم        وقتی میریم بیرون اینجوری همه جارو دید میزنم  از مهمونی برگشتیم خسته شدم  از قیافم پیداس به به کیک و چایی په میچسبه لیوانمم خیلی کوچیکه با داداشم دارم میرم ددر   اینم داداشم خیلی دوسش دارم     چون پسر خوبی هستم مامانم برام کیف خوشگل خریده   آخه کی میرم مدرسه خیلی هم به کارای فنی علاقه دارم مزاحم نشین حواسم پرت میشه هی شیر و باز و بسته کردی خیس آ...
14 دی 1395

۱۷ و ۱۸ ماهگی

دارم میرم پارک  عزیزم چقدر دلنشینی تو این عکس با عروسکاش داره خاله بازی میکنه     این گل خوشگل تقدیم به دوست دارانم     واکسن ۱۸ ماهگیه خره خیلی هم خره نمیتونستم راه برم       آقا خروسه با من دوس میشی   منتظر شام گشنمههههههههههههههههههه   حسامی از آقا رسول ترسیده اون پشتیه منم خسته شدم دیگه شب بخیر     ...
14 دی 1395

۱۵و۱۶ماهگی

  یکی از همون روزایی که لباسو خریدم و پوشوندم و ده فرارررررر     از چمن خوشش نمیاد سفر به شمال و روستای زیبای دستر     این عکس و دوس دارم آخه بابابزرگ هم خیلی یهویی تو عکس مشخصه حسام جون و مهیلا جون صبح قبل اینکه ما بیدارشیم با بابایی پیاده روی کردین     ودر آخر  چقدرم بهت میاد ...
13 دی 1395

بعد از کلی تاخیر برگشتیم

سلام سلام هزار و سیصد تا سلام به تعداد روزایی که وبلاگتو به روز نکردم عزیز جانم🙈🙈🙈از اونجایی که کامپیوتر خراب شد و من تنبلی میکنم برا درست کردنش و واقعیتش دست هر کسی نمیتونم بدم و اون کسی که باید درست کنه فعلا در دسترس نیست و منم کلا بیخیال شدم یه مدت جالبه توش کلی عکس بود  که باید  از اونا برای بروز کردن استفاده میکردم نشد که بشه بیام بروز کنم و اون عکسارو بیخیال شدم 😕😕😕😕واقعا با گوشی سخته بروز کردن ولی تصمیم  گرفتم هر از چند گاهی بیام یه چنتا ازت عکس بزارم و وقتی وبلاگتو نگاه میکنم  غمگین نشم از استپ کردنش😆😆😆😆😍😍😍😍😍😍ا صلا نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بنویسم الان فقط اینو میتونم بگم که آتیش میسوزونی شدیدا😈😈😈فو...
7 دی 1395